جدول جو
جدول جو

معنی بنت عنقود - جستجوی لغت در جدول جو

بنت عنقود
(بِ تُ عُ)
دختر رز. بنت کرم. می. شراب. راح. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). می. (مهذب الاسماء) :
نحن الشهود و خفق العود مطرود
تزوج ابن سحاب بنت عنقود.
؟ (از ترجمه محاسن اصفهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ تُلْ عُ)
شراب. (از المرصع) ، جمعی باشند مر اصناف و رعیت را. (انجمن آرای ناصری) (برهان) ، پیشانی بود بزبان ماوراءالنهر. و بنچه بند، پیشانی بند بود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
به تیغ طره ببرّد ز بنچۀ خاتون
بگرز پست کند تاج بر سر چیپال.
منجیک (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا